سالهاي زيادي بود كه چنین سفری توی فکرم بود. وارد شدن به چنین فکری كار آساني نبود ولي نياز به قدرتمندي تهمتن و رستم گونه داشتكه من را به اين جاده زيبا و طولاني هدايت كند. براي رسيدن به اين زندگي دل انگيز و بودن در آن، سفر را آغاز كردم. همه چيز از مهر ماه سال 1385 آغاز شد. با همسر و دو فرزندم خواستیم به دور دنیا با پای پیاده و با پیام عشق و دوستی برویم. به همه بگوییم بیایید با خدا آشتی کنیم. حاجت به خدا اگر برید خوانده شوید و بر در خلق رو کنید رانده شوید. ولي براستی رسيدن به اين زندگي و آرامش و زيباييهاي آن نياز به خودسازي و سختيهاي زياد داشت. بايد مرتب تجربه كنیم و بياموزیم تا خود را به آنچه واقعي است برسانیم.
من فهميدم كه اين رويا بايد شكل پيدا كند. يك شكل فيزيكي، كه همه موجوديت من را در بر بگيرد. اين فكر خيلي بزرگ بود و وقت خيلي زيادي را گرفت تا تحقق پيدا كرد. من تمام تلاشم را ميكردم تا اين انديشه را به جلو ببرم اما هيچ عجلهاي نداشتم، درست مثل يك معمار كه يك كار بزرگ را انجام ميدهد و وقت زيادي را براي طراحي آن ميگذارد. من ميدانستم كه اين سفر در زندگي آينده من تاثير بسياري ميگذارد و يك نقطه عطف است.
مقدمات سفر با یاری خودش بطوری معجزهآسا آماده شد. قرار شد از آسیای میانه شروع کنیم و پس از آن به خاور دور، آفریقا، آمریکا و اروپا برویم. خرداد 1386 آغاز کردیم به کشور ترکیه و از آنجا به آذربایجان رفتیم. مورد استقبال مردم و دولت این دو کشور و همینطور سفارت ایران در هر دو کشور قرار گرفتیم. در خبرگزاریها با عنوان مسافران عشق، دور دنیا در پنجاه سال، نخستین خانواده جهانگرد در دنیا و از این جور تیترها معرفی شدیم. بزرگترین خطری که ما باید در این سفر از آن آگاه میبودیم این بود که « نفس اژدرهاست » خدا را شاهد و گواه میگیرم لحظه به لحظه در کنار ماست؛ بویژه زمانی که بخواهی کاری انجام دهی. وقتی که برایت کف میزنند و یا از تو تعریف میکنند، خوشت میآید و خیلی راحت از مسیر اصلی خارج میشوی. این یکی از حیلههایی است که هنوز که هنوز است شیطان از آن استفاده میکنه و با اینکه دستش رو شده اما گویا هنوز هم کاراست. آری در این سفر ما باید مواظب این باشیم که خوراک سازمانهای تبلیغاتی، گروهای مختلف بازرگانی و سیاسی، بازیهای خبرگزاریها، فرقههای بظاهر مذهبی (غیر از ادیان واقعی) نشویم. تا اینجا که سالم باقی ماندیم و آسوده هستیم به یاری او همینطور خواهد ماند.از خرداد سال 1389 برای همیشه به راهمان ادامه میدهیم. این سفر با پیامش و سخنرانیهایی که در شهرها و روستاها میخواهیم انجام دهیم، برای ما یک نوع زندگی شده است. تنها چیزی که نیاز داریم این است که خدا را فراموش نکنیم. از خداوند به خاطر پشتيبانياش سپاسگزارم. همه ما با هم يك آينده روشن براي خودمان، فرزندانمان و سيارهمان خواهيم ساخت. اميدوارم خداوند ما را در اين راه بزرگ كمك كند.
ما از ته قلبمان از افراد فداكار و ساير افرادي كه عميقاً به اين برنامه علاقه دارند و ما را در اين راه ياري نمودند سپاسگزارم. همينطور از كساني كه در پايگاه اينترنتي هم به من كمك كردند سپاسگزارم، تا به اين وسيله من بتوانم با همه مردم دنيا ارتباط برقرار كنم.
ما هم اکنون اینجا هستیم
پیام آوران عشق و دوستی